چهارشنبه، 10 اردیبهشت 1404
ایده خبر » اقتصادی » استراتژی چین در خاورمیانه | چین با نفوذ در مناطق مختلف می خواهد نظم جهانی را تغییر دهد

استراتژی چین در خاورمیانه | چین با نفوذ در مناطق مختلف می خواهد نظم جهانی را تغییر دهد

کد خبر: 19790

چین از طریق انجمن‌ها و اجلاس‌های سطح بالا، در حال نهادینه کردن مشارکت‌های عربی بوده که نشان‌دهنده تعهد بلندمدت آن به خاورمیانه است.

بازار؛ گروه بین الملل: «مردخای چزیزا»، متخصص در روابط خارجی و استراتژیک چین در طی مقاله ای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست منتشر شد، نوشت: در قرن بیست و یکم، چین تمرکز سیاست خارجی خود را به سمت ایجاد یک شبکه جهانی از مشارکت‌ها برای گسترش نفوذ استراتژیک خود تغییر داده است. برخلاف اتحادهای سنتی غربی که به معاهدات دفاعی رسمی متکی هستند، چارچوب دیپلماتیک چین با یک شبکه مشارکتی انعطاف‌پذیر و مبتنی بر منافع مشخص می‌شود.
این مشارکت‌ها چین را قادر می‌سازد تا ضمن گسترش نفوذ جهانی خود، سازگاری دیپلماتیک خود را حفظ کند. آنها همچنین همکاری را در بحبوحه درگیری‌های اجتناب‌ناپذیر ژئوپلیتیکی تسهیل می‌کنند و به چین اجازه می‌دهند تا با حفظ اهداف استراتژیک خود با کشورهای مختلف تعامل داشته باشد. با ادامه ظهور پکن به عنوان یک قدرت جهانی، سیاست خارجی مبتنی بر مشارکت آن نقش مهمی در شکل‌دهی به تعاملات آن با جامعه بین‌المللی و تلاش‌هایش برای اصلاح نظم جهانی ایفا خواهد کرد.


ساختار مشارکت‌های جهانی چین
استراتژی دیپلماتیک چین از سلسله مراتب پیچیده‌ای از مشارکت‌ها برای دسته‌بندی روابط بین‌المللی خود استفاده می‌کند که منعکس‌کننده سطوح مختلف همکاری و اهمیت استراتژیک است. اگرچه این مشارکت‌ها رسماً تدوین نشده‌اند، اما می‌توان آن‌ها را به صورت «همه‌جانبه»، «جامع»، «استراتژیک» و «آینده‌گرا» که منعکس‌کننده سطوح مختلف همکاری هستند، به طور گسترده درک کرد. برچسب‌های دیپلماتیک منحصر به فرد اختصاص داده شده به هر کشور، نشان‌دهنده رویکردی لایه‌ای و متناسب با تعاملات بین‌المللی است که حداکثر انعطاف‌پذیری را فراهم می‌کند.
از زمان پایان جنگ سرد، چین بیش از بیست نوع مشارکت را در تقریباً ۱۰۰ کشور و بیش از ده سازمان منطقه‌ای از جمله اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا، آسه‌آن و اتحادیه عرب ایجاد کرده است. این مشارکت‌ها به صورت سلسله مراتبی ساختار یافته‌اند و از مشارکت‌های همکاری دوستانه که عمدتاً بر تجارت متمرکز هستند، تا مشارکت‌های استراتژیک جامع با بالاترین سطح تعامل امنیتی و هماهنگی نظامی را شامل می‌شوند.

پکن مشارکت‌های خود در خلیج فارس را در سه سطح گسترده ساختار داده است که نشان‌دهنده اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی هر کشور است

پکن مشارکت‌های خود در خلیج فارس را در سه سطح گسترده ساختار داده است که نشان‌دهنده اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی هر کشور است. لایه اول شامل «مشارکت استراتژیک جامع» با ایران، عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی است که اهمیت آنها را در امنیت انرژی و دیپلماسی منطقه‌ای چین برجسته می‌کند. لایه دوم شامل «مشارکت‌های استراتژیک» با عراق، کویت، عمان و قطر است که نشان‌دهنده تعامل قوی اما نه چندان جامع است.
لایه سوم که شامل یمن می‌شود، شامل «روابط همکاری دوستانه» با دامنه محدودتر است. این رویکرد چند لایه، دیپلماسی عملگرا و مبتنی بر منافع چین را منعکس می‌کند و به آن اجازه می‌دهد تا ضمن حفظ تعادل دقیق در منطقه‌ای از نظر ژئوپلیتیکی بی‌ثبات، روابط اقتصادی و امنیتی را تعمیق بخشد.
چین با تقویت مشارکت‌ها، دسترسی مداوم به منابع حیاتی انرژی را تضمین می‌کند، ردپای اقتصادی خود را گسترش می‌دهد و نفوذ منطقه‌ای خود را بدون به چالش کشیدن آشکار نظم ژئوپلیتیکی موجود، افزایش می‌دهد. این استراتژی، توانایی آن را در عبور از رقابت‌های پیچیده برجسته می‌کند و از دیپلماسی اقتصادی برای تثبیت نقش خود به عنوان یک بازیگر خارجی کلیدی در خلیج فارس استفاده می‌کند.

چارچوب مشارکت‌های اجتماعی و عصر جدید
چارچوب جامعه با سرنوشت مشترک و عصر جدید ستون‌های اصلی استراتژی دیپلماتیک معاصر رئیس جمهور چین هستند. این مفاهیم، منعکس کننده دیدگاه چین برای تغییر شکل نظم جهانی در راستای جاه‌طلبی‌های استراتژیک خود و مقابله با نفوذ ایالات متحده هستند.
چارچوب جامعه با سرنوشت مشترک به ابزاری کلیدی در سیاست خارجی چین تبدیل شده است که منعکس کننده جاه‌طلبی این کشور برای ایجاد یک محیط بین‌المللی متناسب با مدل حکمرانی و آرمان‌های رهبری آن است.
چین با حداقل بیست و دو کشور و احتمالاً بیشتر، توافق‌نامه‌های ای چارچوب را امضا کرده است، زیرا برخی از کشورها مفهوم چارچوب جامعه با سرنوشت مشترک را بدون قراردادهای رسمی به رسمیت می‌شناسند. با انجام این کار، پکن همسویی دیپلماتیک را نشان می‌دهد و شبکه‌ای از کشورها را پرورش می‌دهد که اگر کاملاً متعهد نباشند، حداقل دیدگاه آن را برای همکاری جهانی تصدیق می‌کنند.
در همین حال چارچوب عصر جدید، که در سال ۲۰۱۷ در قانون اساسی حزب کمونیست چین گنجانده شده است، بر درک چین از پویایی قدرت جهانی در حال تغییر تأکید می‌کند. این مفهوم صرفاً لفاظی نیست؛ بلکه منعکس کننده یک تنظیم مجدد استراتژیک در رویکرد پکن به روابط بین‌الملل است و بر رهبری چین در شکل‌دهی به نظم جهانی پساغربی تأکید می‌کند.
کشورهایی که به عنوان شرکای عصر جدید تعیین شده‌اند، معمولاً چشم‌انداز ژئوپلیتیکی چین را به اشتراک می‌گذارند یا حداقل با آن سازگار می‌شوند، به ویژه در مقاومت در برابر چارچوب‌های حکمرانی و نفوذ اقتصادی به رهبری غرب. این چارچوب‌ها در کنار هم، تلاش‌های چین برای ایجاد یک معماری جهانی جایگزین را نشان می‌دهند که نفوذ خود را تثبیت می‌کند و در عین حال هژمونی قدرت‌های سنتی غربی را به چالش می‌کشد.


مشارکت‌های چین در آفریقا و خاورمیانه

اجلاس مجمع همکاری چین و آفریقا (FOCAC) در سال ۲۰۲۴، با ارتقای مشارکت‌های چین و آفریقا با تمام کشورهای آفریقایی، تغییر اساسی در روابط چین و آفریقا را رقم زد. جاه‌طلبی استراتژیک پکن برای تثبیت نفوذ خود در این قاره در بحبوحه تغییر پویایی قدرت جهانی، در طبقه‌بندی مجدد این روابط منعکس شده است. این گذار، جایگاه عمدی چین را به عنوان بازیگر خارجی برجسته در آفریقا به ویژه با کاهش نفوذ غرب، برجسته می‌کند.
گسترش حضور چین در آفریقا، پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیقی را به همراه دارد که مستقیماً منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا را به چالش می‌کشد و نظم بین‌المللی را تغییر شکل می‌دهد. با تقویت تعامل پکن، کشورهای آفریقایی احتمالاً رویکرد خود را مجدداً تنظیم خواهند کرد و به دنبال مشارکت‌های متعادل‌تری خواهند بود که با آرمان‌های توسعه‌ای آنها همسو باشد و قدرت چانه‌زنی آنها را افزایش دهد. بنابراین، مسیر روابط چین و آفریقا نقش مهمی در تعریف مجدد ژئوپلیتیک جهانی ایفا خواهد کرد و پیامدهای گسترده‌ای برای توازن قدرت در حال تحول خواهد داشت.

با وجود حضور رو به رشد چین در خاورمیانه، نفوذ آن توسط عوامل متعددی از جمله پیچیدگی‌های منطقه‌ای، محدودیت‌های جغرافیایی و نقش استراتژیک کشورهای خاورمیانه تعدیل می‌شود

مانند آفریقا، رویکرد چین به خاورمیانه ترکیبی از عمل‌گرایی اقتصادی و تنوع استراتژیک را نشان می‌دهد. این رویکرد در درجه اول با تعاملات دوجانبه مشخص می‌شود تا چارچوب‌های چندجانبه فراگیر مانند آنچه در آفریقا دیده می‌شود. این مشارکت‌ها ریشه در همکاری‌های اقتصادی، امنیت انرژی و سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی دارند تا ابتکارات دیپلماتیک چندجانبه.
با وجود حضور رو به رشد چین در خاورمیانه، نفوذ آن توسط عوامل متعددی از جمله پیچیدگی‌های منطقه‌ای، محدودیت‌های جغرافیایی و نقش استراتژیک کشورهای خاورمیانه تعدیل می‌شود. تسلط مداوم ایالات متحده بر امنیت منطقه‌ای نیز جاه‌طلبی‌های گسترده‌تر ژئوپلیتیکی چین را محدود می‌کند.
با این وجود، چین به طور پیوسته مشارکت‌های خود را گسترش داده است. حتی اسرائیل، متحد سنتی ایالات متحده آمریکا یک «مشارکت جامع نوآورانه» متمایز با چین دارد که منعکس کننده تمرکز منحصر به فرد آن بر همکاری‌های فناوری و اقتصادی است.
چین به طور استراتژیک از پلتفرم‌های دیپلماتیک منطقه‌ای برای تقویت روابط خود با کشورهای عربی استفاده کرده است. مجمع همکاری چین و کشورهای عربی (CASCF) که در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد، نقش مهمی در پیشبرد روابط چین و اعراب ایفا کرده است.
تعامل چین با جهان عرب در سال ۲۰۲۲ گسترش یافت، همانطور که در دو اجلاس مهم مشهود است: اجلاس افتتاحیه چین و کشورهای عربی و اجلاس چین و شورای همکاری خلیج فارس (GCC) که در عربستان سعودی برگزار شد. اجلاس چین و کشورهای عربی به اعلامیه ریاض منجر شد که چشم‌اندازی را برای «جامعه چین و اعراب با آینده‌ای مشترک در عصر جدید» بیان می‌کرد، که منعکس کننده جاه‌طلبی چین برای نهادینه کردن روابط عمیق‌تر سیاسی، اقتصادی و استراتژیک با کشورهای عربی بود.
این مسیر تعامل در سال ۲۰۲۴ با دهمین کنفرانس وزیران CASCF در پکن ادامه یافت و دو دهه از آغاز به کار این مجمع را رقم زد. این کنفرانس اعلامیه پکن و برنامه اجرایی اقدام برای سال‌های ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۶ را تصویب کرد.
علاوه بر این، رئیس جمهور شی جین پینگ از دومین اجلاس چین و کشورهای عربی در سال ۲۰۲۶ خبر داد و بر تعهد بلندمدت چین به جهان عرب تأکید کرد. این تحولات، حضور فزاینده پکن در منطقه و قصد آن برای تثبیت خود به عنوان یک بازیگر کلیدی در شکل‌دهی به چشم‌انداز ژئوپلیتیکی و اقتصادی آینده خاورمیانه را برجسته می‌کند.

استراتژی دیپلماتیک در حال تکامل چین
استراتژی دیپلماتیک در حال تکامل چین، نشان‌دهنده جاه‌طلبی گسترده‌تر آن برای تغییر شکل نظم جهانی و در عین حال گسترش نفوذ خود در مناطق مختلف است. چین با بهره‌گیری از یک سیستم مشارکتی چندلایه، پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی را پشت سر گذاشته و حضور خود را در مناطق کلیدی مانند آفریقا و خاورمیانه تثبیت کرده است. نهادینه شدن روزافزون ابتکارات دیپلماتیک آن، از جمله اجلاس‌های سطح بالا و توافقات ساختارمند، نشان‌دهنده تعهد پکن به رهبری جهانی بلندمدت است.
با این حال رویکرد چین بدون چالش نیست، زیرا پویایی‌های منطقه‌ای، رقابت‌های استراتژیک و نفوذ پایدار قدرت‌های غربی همچنان مسیر مشارکت‌های آن را شکل می‌دهند. با تعمیق تعامل چین، پایداری و سازگاری مدل دیپلماتیک آن در تعیین اثربخشی آن در تغییر شکل روابط بین‌الملل بسیار مهم خواهد بود.

منبع: tahlilbazaar-338384

دسته بندی: اقتصادی
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید